Little Hideen

loneliness

Thursday, November 24, 2005

توضیحی بر مطلب "برای وبلاگ، معیارتعیین‌کردن خطاست."(ويراسته)

به دوست عزیز و مهربانم، پارسا:
نخست در باب اینکه گفته‌ای چرا با وجود این‌که مطرح‌کردن معیار را از اساس اشتباه می‌دانم، میان معیارها تمایز قائل‌می‌شوم و یکی را "خیلی‌خیلی‌اشتباه" می‌دانم.
این‌جا اگر من می‌گویم که فلان معیار این‌طور است و بهمان معیار آن‌طور، منظور این نیست که تلویحا لزوم وجود معیار را تاییدکنم، من تعیین معیار را بای‌نحوکان حرام می‌دانم. (البته این نظر شخصی من است و نظر بقیه کاملا برایم محترم است.) از این‌که تو، رضا و خود پرستو، این مسابقه را نقدکرده‌اید، هم خیلی خوشحالم، ( در پرانتز من هم تاکید کنم که البته انتخاب‌شدگان تاج سر ما هستند و من دست یکایک‌شان را می‌بوسم، ولی اعتراض به دویچه‌وله از دست هر که بر بیاید و موقعیتش را داشته‌باشد، یک واجب کفایی است و باید برای حفظ چندرنگی بلاگستان به این امر اهتمام‌کند)، اما مشکل من با این است که تو به اصل برگزاری مسابقه اعتراض نداری، بلکه می‌گویی داوری چرا این‌گونه است و به‌جای رد نفس عمل دویچه‌وله به این می‌پردازی که معیار دویچه‌وله چیست و چرا این معیار و بلکه آن یکی معیار.
ببین! فرض‌کن معیار دویچه‌وله x باشد و مثلا به قول خودت ترکیب خطی چند معیار. الان تو با این نقدت بر مسابقه‌ی دویچه‌وله، یک معیار نمونه ارائه می‌دهی و معیار دویچه‌وله را به چالش‌می‌کشی. و می‌گویی چرا یک همچین معیاری نه و چرا آن معیار آری.
خب! من می‌گویم اگر بنا باشد بین معیارها درجه‌بندی قائل‌شویم، این معیاری که تو به‌جای آن معیار ارائه‌می‌دهی نه‌تنها وضع را به‌تر نمی‌کند، که بدترش می‌کند.

پس تا اینجای کار حرف من این شد که :
الف) ارائه‌ی معیار از اساس اشتباه است.
ب) نقد مسابقه‌ی دویچه‌وله باید به اصل برگزاری مسابقه می‌بود و نه شیوه‌ی انتخاب وبلاگ‌ها.
ج) در صورتی‌که خدای نکرده خواستیم معیاری تعیین کنیم، حتا معیار دویچه‌وله هم بر معیار تو ترجیح‌دارد. چرا؟ برای پاسخ به این سؤال دو مقدمه می‌آورم و نتیجه‌گیری و خلاص.
1)بلاگستان رسانه نیست
اشتباهی که برخی دوستان می‌کنند این است که وبلاگ را هم همسان بقیه‌ی رسانه‌ها می‌دانند. البته این زیاد هم اشتباه نیست. وبلاگ خواصی دارد که خواص عمومی یک رسانه است. اما تمایزی که بین رسانه و وبلاگ وجود دارد این است که این‌جا ما یک زندگی‌مجازی داریم. این چیزی است که وبلاگ را از حالت یک رسانه‌ی صرف، به یک جامعه تبدیل‌می‌کند.
خب! به‌همین‌دلیل من می‌گویم که انتخاب یک یا چند وبلاگ نمونه، همانند تعیین یک یا چند فرد از جامعه به عنوان افراد نمونه است. و این امر همان‌گونه که مجید می‌گوید بیش از آن‌که ترغیب به ادامه‌ دادن کند، ناامیدی به‌بار‌می‌آورد. فکر نمی‌کنم نیاز به توضیح بیش از این باشد.
به وجود آمدن این وضعيت رقابتی، وبلاگ را به حالت یک رسانه درمی‌آورد و ما می‌خواهیم که وبلاگ‌جامعه بماند. به همین دلیل است که با ارائه‌ی هر نوع معیاری چه مستقیم و چه ضمنی و تلویحی و چه به عنوان نمونه و چه درحین ایراد گرفتن به یک کتاب مخالفت می‌کنیم. البته صدای‌مان هم به جایی نمی‌رسد.
2) معیار کمی، معیار کیفی، معیار خیلی کیفی
حالا چرا معیارها را مقایسه می‌کنم و می‌گویم که معیار تو خیلی‌خیلی‌اشتباه است. این دیگر ربطی به اصل بحث ندارد و بحثی است درباب معیار در حالت کلی.
بدین لحاظ ربطی به وبلاگ ندارد. من می‌گویم، اگر قرار شد جایی داوریی در کار باشد، معیار کمی در درجه‌ی اول قرار دارد. چون لااقل چیزی است که رضایت عمومی را برمی‌انگیزد. و تا جایی که امکان داوری براساس محک کمّی وجود دارد، رفتن به سوی محک کیفی خطاست.
و خصوصا در زمینه‌ی تفکر و اندیشه ( آن‌هم وقتی صحبت از هرنوع تفکری هست و از هر سنخی)، به این آسانی‌ها نمی‌توان محکی‌گذاشت. بله دقیقا درست است، وقتی ما برای خواندن روزانه‌مان در جست‌وجوی مطلب هستیم، ناگزیر به داوری میان اندیشه‌ها دست‌می‌زنیم، اما نمی‌توانیم معیار داوری خود را تعمیم‌بدهیم به همه و بگوییم اگر معیاری باشد، باید معیاری از این دست باشد.
اگر قرار بر تشویق و ترغیب باشد، به نظر من هم بهترین راه همان است که خودت مدت‌هاست پیش‌نهادمی‌کنی.
داوریی که انفسی است، باید انفسی بماند.
چرا خیلی‌خیلی‌اشتباه
معیار تعیین‌کردن، برای وبلاگ، اشتباه است.
اگر معیار به صفات کیفی تکیه کند، خیلی اشتباه‌است.
اگر معیار به داوری بین اندیشه‌ها بخواهد بپردازد، در این فضایی که اندیشه‌ها از هر سنخی هستند، (البته در صورتی که بخواهد کلیت بدهد و الا معیارهای فردی محترم است.) خیلی‌خیلی اشتباه‌است. به همان دلیل که گفتم ممکن است، چیزی از نظر تو حاوی اندیشه‌ای نو باشد و مطلبی به‌وسواس‌پرورده‌شده و از نظر دیگری جای‌اش در سطل آشغال باشد. مثالش مقاله‌ی دکتر مردی‌ها، که از نظر مهدی جامی جاش توی سطل‌آشغال است و از نظر یزدانجو بالای سر، و از نظر حنایی این وسط مسط‌ها.
مرید طاعت بیگانگان مشو حافظ
ولی معاشر رندان پارسا می‌باش
با آرزوی سلامت و توفیق، دوستار همیشگی‌ات، محسن‌مؤمنی.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
توضیح اینکه این نوشته در ساعت 2:36 بامداد شنبه 5 آذر 84 مورد بازنگری قرارگرفت و اصلاحاتی که از دید نویسنده لازم بود در آن انجام‌شد. گرچه نوشداری است پس از مرگ سهراب، ولی تا درسی باشد برای نویسنده که هرگز عجولانه ننویسد و در نوشتن کاملا تمرکزکند، این را به یادگارمی‌گذارم.

Tuesday, November 22, 2005

منابع کنکور کارشناسی ارشد کامپیوتر و فناوری اطلاعات

( مطابق با آزمون سال گذشته)

1) زبان تخصصی (با ضریب 1)
تعداد - 25 سؤال

2) مجموعه‌ی دروس ریاضی (با ضریب 2)
تعداد - 24 سؤال، هر درس شش سؤال

الف) ریاضی مهندسی
کتاب درسی: ریاضی مهندسی پیشرفته، اروین کریزیگ، ترجمه‌ی عالم‌زاده یا شاهرضایی.
کتاب تست: ریاضی مهندسی، مؤسسه‌ی پرسپولیس.

ب) آمار و احتمال مهندسی
کتاب درس و تست: آمار و احتمال، دکتر نیکوکار.
آمار و احتمال، نوشته‌ی ....، ترجمه‌ی‌عمیدی.
آمار و احتمال، نوشته‌ی دگروت، ترجمه‌ی (استاد بزرگوارم) دکتر عین الله پاشا.

ج) محاسبات‌عددی
کتاب درس: آنالیز عددی، بابلیان.
محاسبات عددی، دکتر نیکوکار.
کتاب مهندسی کامپیوتر، خلاصه‌ی درس.

د) ساختمان‌های گسسته
کتاب درس: ساختمان‌های گسسته، دکتر قلی زاده.
ریاضی گسسته، گریمالدی.
ریاضی گسسته، ترمبلی.
کتاب تست: پوران پژوهش

3) مجموعه‌ی دروس عمومی (باضریب4)
تعداد - 30 سؤال، هر درس 6 سؤال

الف) ساختمان‌داده‌ها
کتاب درس: ساختمان‌داده‌ها و الگوریتم‌ها در پاسکال، c، c++، هورویتز.
ساختمان‌داده‌ها و الگوریتم‌ها در جاوا، سارتج سهنی.
ساختمان‌داده‌ها، سیمور لیپ‌شوتز.
کتاب تست: ساختمان‌داده‌ها، دکتر مقسمی، درس و کنکور.
جزوه‌ی ساختمان‌داده‌ها، دکتر محمد قدسی، دانشگاه شریف.

ب) نظریه‌ی زبان‌ها و ماشین‌ها
کتاب درس: نظریه‌ی زبان‌ها، سودکمپ، ترجمه‌ی جلیلی.
نظریه‌ی زبان‌ها، پیتر لینز ، ترجمه‌ی دکتر صراف‌زاده.
کتاب تست: کتاب پوران‌پژوهش.

توضیح: (در دانشگاه تربیت‌معلم، کتابی تدریس می‌شود که نوشته‌ی دو نویسنده‌ی کره‌ای است و برای آموزش نظریه‌ی زبان‌ها بسیار عالی است. (ارمغان حسن نادری) چنان‌چه قبلا این درس را نگذرانده‌اید، توصیه می‌کنم، حتما به دنبال این کتاب باشید. )

ج) مدارهای منطقی

کتاب درس: موریس مانو.
کتاب تست: کتاب پوران‌پژوهش، جلد آبی.
کتاب راهیان ارشد، جلد دو.

د) معماری کامپیوتر

کتاب درس: معماری کامپیوتر، موریس مانو.
معماری و سازماندهی کامپیوتر، استالینگز.
تست: کتاب پوران‌پژوهش، جلد آبی.

ه) اصول طراحی سیستم عامل

کتاب درس:
سیستم عامل، استالینگز.
سیستم عامل، سیلبرشاتس.
سیستم عامل، تننباوم.
جزوه ی سیستم عامل موسسه‌ی پرسپولیس.
تست: سیستم‌عامل، مقسمی، درس و کنکور.

4) مجموعه‌ی دروس تخصصی (باضریب2)

رشته‌ی نرم‌افزار: (چهار اصل)
25 سؤال - چهار درس، هر کدام 6 سؤال ، هر سال یکی از درس‌ها هفت‌سؤالی است.

الف) اصول طراحی کمپایلر
کتاب درس:
طراحی کمپایلر، آیهو.
طراحی کمپایلر، قاسم‌ثانی، جزوه‌ی دانشگاه شریف.
کتاب نکته و تست : مهندسی کامپیوتر، راهیان ارشد، جلدسوم.

ب) اصول طراحی زبان‌های برنامه‌سازی

کتاب درس: طراحی زبان‌های برنامه‌سازی، پِرَت
جزوه‌ی طراحی و پیاده‌سازی دانشگاه امیرکبیر.
کتاب نکته و تست : مهندسی کامپیوتر، راهیان ارشد، جلدسوم.

ج) اصول طراحی الگوریتم

کتاب درس: مقدمه‌ای بر طراحی الگوریتم،معروف و مشهور به CLRS.
طراحی الگوریتم، نیپولیتان، نعیمی‌پور.
کتاب نکته و تست : مهندسی کامپیوتر، راهیان ارشد، جلدسوم.
جزوه‌ی طراحی الگوریتم، دکتر محمد قدسی، دانشگاه شریف.


د) اصول طراحی پایگاه‌داده‌ها

کتاب درس: پایگاه‌داده‌ها، سی جی دیت.
پایگاه داده‌ها، رامز المصری.
اصول طراحی بانک‌های اطلاعاتی، مصطفا حق‌جو.
اصول طراحی پایگاه‌داده‌ها، روحانی رانکوهی.
کتاب تست: پایگاه‌داده‌ها، مقسمی.

رشته‌ی سخت‌افزار:

الف) الکترونیک دیجیتال
ب) انتقال داده
ج) مدار الکتریکی
د) یادم نیست

رشته‌ی هوش‌مصنوعی:

الف) مدارهای الکتریکی
ب‌) طراحی الگوریتم
ت‌) هوش مصنوعی



منابع کنکور کارشناسی ارشد – رشته‌ی IT (مهندسی فناوری اطلاعات)

1) زبان‌تخصصی (با ضریب 1) ( 30 سؤال )

2) مجموعه‌ی دروس عمومی (با ضریب 2) ( هر درس 10 سؤال )


الف) ساختمان‌های گسسته
کتاب درس: ساختمان‌های گسسته، دکتر قلی زاده.
ریاضی گسسته، گریمالدی.
ریاضی گسسته، ترمبلی.
کتاب تست: پوران پژوهش.

ب‌) ساختمان‌‌داده‌ها
کتاب درس: ساختمان‌داده‌ها و الگوریتم‌ها در پاسکال، c، c++، هورویتز.
ساختمان‌داده‌ها و الگوریتم‌ها در جاوا، سارتج سهنی.
ساختمان‌داده‌ها، سیمور لیپ‌شوتز.
کتاب تست: ساختمان‌داده‌ها، دکتر مقسمی، درس و کنکور.
جزوه‌ی ساختمان‌داده‌ها، دکتر محمد قدسی، دانشگاه شریف.

ت‌) طراحی الگوریتم

کتاب درس: مقدمه‌ای بر طراحی الگوریتم،معروف و مشهور به CLRS.
طراحی الگوریتم، نیپولیتان، نعیمی‌پور.
طراحی الگوریتم، قلی‌زاده.
کتاب نکته و تست : مهندسی کامپیوتر، راهیان ارشد، جلدسوم.
جزوه‌ی طراحی الگوریتم، دکتر محمد قدسی، دانشگاه شریف.

ث‌) مهندسی نرم‌افزار

کتاب درس: مهندسی نرم‌افزار، پرسمن. (ویرایش پنجم و ششم).
مهندسی نرم افزار، سامرویل (ویرایش پنجم).
تحلیل و طراحی نرم‌افزار، بنت‌لی.
مهندسی نرم افزار کلاسیک و شی‌گرا، ساش.
ج‌) شبکه‌های کامپیوتری

کتاب درس: شبکه‌های کامپیوتری، اندرو اس تننباوم، ترجمه‌ی ملکیان، زارع‌پور و پدرام.
شبکه‌های کامپیوتری و انتقال داده، ویلیام استالینگز.
کتاب تست: 3000 مسئله‌ی حل شده در شبکه‌های کامپیوتری و انتقال‌داده، دکتر فتحی و مهندس صفائی.

ح‌) مدیریت فناوری اطلاعات

کتاب درس: جزوه‌ی دانشگاه امیرکبیر.



دروس دیگر ( با ضریب 1 )
3) هوش‌مصنوعی ( 10 سؤال )
کتاب درس: هوش مصنوعی، نوشته‌ی راسل و نوروینگ.
کتاب نکته و تست : مهندسی کامپیوتر، راهیان ارشد، جلدچهارم.


4) پایگاه داده‌ها ( 10 سؤال )

کتاب درس: پایگاه‌داده‌ها، سی جی دیت.
پایگاه داده‌ها، رامز المصری.
اصول طراحی بانک‌های اطلاعاتی، مصطفا حق‌جو.
اصول طراحی پایگاه‌داده‌ها، روحانی رانکوهی.
کتاب تست: پایگاه‌داده‌ها، مقسمی.

5) سیستم‌عامل ( 10 سؤال )

کتاب درس:
سیستم عامل، استالینگز.
سیستم عامل، سیلبرشاتس.
سیستم عامل، تننباوم.
جزوه ی سیستم عامل موسسه‌ی پرسپولیس.
تست: سیستم‌عامل، مقسمی، درس و کنکور.



6) معماری ( 10 سؤال )

کتاب درس: معماری کامپیوتر، موریس مانو.
معماری و سازماندهی کامپیوتر، استالینگز.
تست: کتاب پوران‌پژوهش، جلد آبی.

Wednesday, November 09, 2005

اینک، اینجا، دانشگاه تربیت معلّم

اگر گفتید، کوتاه‌ترین گزاره‌‌ای که چهار دروغ را، یک‌جا، در خود دارد، چیست؟ "دانشگاه ‌تربیت ‌معلم ‌تهران"
احسان ملکیان– عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم تهران

گه‌گاه به ا‌ين موضوع فکر‌می‌کنم که؛ بعضی اسم‌ها چه خوب به‌هم‌جورشده‌اند و چه جالب، محمل واقعيّتی شده‌اند، که در نام‌گذاری اوليه‌‌شان، هرگز مورد عنايت نبوده‌است؛ برخی مکان‌ها چه زيبا، با موجوديتی‌ که در آن‌ها شکل‌گرفته، پيوندخورده‌اند؛ و تغييرهای ظاهری، چه اثر عميقی بر بطن بعضی‌ پديده‌ها نهاده‌اند.
آن‌چه در زیر می‌آورم، نمونه‌هایی از این دست هستند، که علاوه بر دانشگاه تربیت‌معلم، می‌توانند، در نشان‌دادن فضای حاکم بر بخش عمده‌ای از دانشگاه‌های ما، در زمان فعلی، مؤثر باشند.

از دروازه‌‌ی‌دولت تا بیغوله‌‌های‌حصارک

دانشگاه تربیت‌معلّم در سال‌های پایانی دهه‌ی شصت، بالاخره رحل اقامت، از دروازه‌دولت و خیابان مفتح برکند و به بیغوله‌های حصارک کرج، پناه‌آورد. این کوچ، که به ظاهر تنها از جایی به جای دگر و از نامی به نام دیگر بود، نشانی از یک تغییر بزرگ در نگرش عمومی به دانشگاه ‌داشته و دارد. البته بگویم که آن‌چه از دولت در نظر من است، دولت، به معنای وسیع آن (حشمت، شخصیت، کرامت، جلال و ...) است، گرچه برای امثال رجایی و باهنر به‌معنای اخص هم، این‌جا دروازه‌ی ره‌یافتن آن‌ها به دولت بوده‌است.
به‌گمانم نه‌تنها دانشگاه‌تربیت‌معلم، بلکه همه‌ی دانشگاه‌های کشور چنین اتفاقی روی‌داده‌است و دانشگاه هم در درون و هم در برون اهمیت و اعتبار خود را ازدست‌داده‌است. اینک دانشگاه، تنها حصاری‌کوچک فراهم‌آورده که میان خاصگان و عوام، فاصله‌ای عظیم ایجادمی‌کند.

تاریخچه‌ی کوتاه دانشگاه تربیت‌معلم[1]

دانشگاه تربیت‌معلّم، به روایتی[2 ] نخستین دانشگاه ایرانی است. تاسیس آن به 85 سال پیش، در سال‌های پایانی قرن مشروطه، بازمی‌گردد. در آن سال‌ها با نام "دارالمعلّمین" کار خود را آغاز ‌نمود. پس از مدّتی، حدودا در سال 1311 نام آن به "دانش‌سرای‌عالی" تغییر یافت.[3] و یکی دو‌سال بعد، هم‌زمان با تشکیل دانشگاه تهران، در آن ادغام‌شد. امّا در سال‌ 1337 دوباره از دانشگاه تهران مستقل گردید. در سال 42 باز هم منحل گردید و در سال 46 دوباره از نو آغاز به کار کرد و درنهایت، در سال 1353 نام "دانشگاه تربیت معلّم" برخودگرفت. [4] پس از آن شعبه‌های متعددی، برای دانشگاه تربیت‌معلم و تحت سیطره‌ی آن، در سراسر ایران تاسیس گشت، که همگی پس از مدتی از آن تفکیک گردیدند. در سال‌های اخیر، مسئولان دانشگاه تربیت‌معلم، در تلاش برای یکپارچه‌سازی دانشگاه و مجتمع نمودن آن در مرکز حصارک (پردیس) کرج عزمی جدی را آغاز نموده‌اند. ضمنا تلاش برای تغییر نام آن (به "دانشگاه خوارزمی"[5])، علیرغم مخالفت شورای عالی انقلاب فرهنگی هم‌چنان ادامه‌دارد . آن‌گونه که می‌بینید، در این تاریخچه تنها می‌توان دو چیز یافت: 1- تغییر نام‌های متعدد. 2- ترکیب و تجزیه، انحلال و... جالب است که پس از این‌همه تغییر نام، هنوز هم موضوع تغییر نام، یکی از چالش‌های اصلی در دانشگاه تربیت‌معلم است. و مشکل ترکیب و متمرکزسازی نیز هم‌چنان به‌قوت خود باقی‌است. مثل دیگر جاها.

دو دانشکده، هم‌چنان درتقابل با یکدیگر

شاکله‌ی کلّی دانشگاه تربیت‌معلم، از ابتدا بر همان شکل فیزیکی‌اش، یعنی دو دانشکده‌ی ادبیات و علوم به موازات یکدیگر، استوار بوده‌است. این نگرش نه‌تنها ساختار فیزیکی آن‌را شکل‌داده، بلکه تاکنون بنیان و اساس نگرش فکری در آن‌را تعیین می‌نموده‌است. دو دانشکده‌ای که کاملا به موازات یکدگر و بی‌خبر از هم فعالیت خویش را به انجام می‌رسانند. اما تفاوتی (هرچند کوچک) در مجموعه‌ی حصارک بر سر این شاکله آمده‌است؛ ایجاد رابطی بسیار باریک، بین این دو دانشکده. [6] نقطه‌ای که به‌خوبی نتیجه‌ی اشتراک این‌دو را نشان‌می‌دهد. مهمترین فعالیت‌ها، آفرینش‌ها و خلاصه همه‌ی آن‌چه دانشگاه می‌تواند برای عرضه به دیگران داشته‌باشد، محصول همین باریکه‌ی کوچک است. جایی که علومی‌ها و ادبیاتی‌ها پیوند‌خورده‌اند.

رقّاص‌خانه‌ی سابق، سالن‌مطالعه‌ی امروز

جایی که امروز به‌عنوان سالن مطالعه در اختیار دانشجویان پسر، قرارگرفته، به رقاص‌خانه‌ی سابق مشهور است. گفته‌می‌شود، که اینجا در ازمنه‌ی قدیم محل تمرین رقص بوده و شکل طراحی آن نیز، صحت این موضوع را نشان‌می‌دهد. اینک یکی‌دوسالی می‌شود که سالن‌مطالعه‌ی برادران به آن‌ منتقل‌شده‌است. مکانی که برای تخلیه‌ی اضطراب‌ها و آرامش و نشاط افراد درنظرگرفته‌شده‌بوده‌است (عجب فعلی ساختم!)، اینک سخت‌ترین اضطراب‌ها را بر ذهن و روان دانشجویان حاضر در آن، مستولی ‌می‌کند. بیشتر حاضران سالن مطالعه را دانشجویانی تشکیل می‌دهند، که ناامید از یافتن کار (متناسب با مدرک کارشناسی خود)، در تلاش برای راهیابی به مقاطع تحصیلی بالاتر، شب‌وروز را بر خود حرام‌کرده؛ مشغول بازخوانی جزوات‌درسی و کتاب‌های تست و کنکور مربوطه هستند. همه‌ی مسائلی که برای پشت‌کنکورمانده‌ها وجود دارد، اینجا نیز در شکلی شدیدتر خود را نشان می‌دهد. شاید بیش از همه شعار "اسد عبدی" بتواند شاکله‌ی اذهان این دل‌سوختگان را نمایان سازد : در اینجا، "زندگی ِ سگی=موفقیّت" است.[7]


انجمن‌های ‌اسلامی 49 و 68

حکایت انجمن‌های اسلامی دانشگاه تربیت‌معلم نیز، حکایتی شنیدنی است. برخلاف سایر دانشگاه‌ها؛ که بیشتر دعواهای سیاسی در آن‌ها، میان بسیج دانشجویی (نهاد انتصابی غالبا متشکل از عناصر جناح راست و اصولگرایان) و انجمن‌اسلامی (نهاد عمدتا انتخابی که غالبا عناصر آن‌را دانشجویان اصلاح‌طلب و جناح چپ تشکیل می‌دهند) روی‌می‌دهد؛ در دانشگاه تربیت‌معلم، این وظیفه میان دو انجمن‌ هم‌نام (اجمن اسلامی تاسیس 1349 و انجمن اسلامی تاسیس 1368)، تقسیم گردیده و بسیج غالبا از دخالت‌ در بحث‌های سیاسی، اکراه‌داشته یا ناتوان بوده‌است. نکته‌ی جالب آن است، که هر دو انجمن اسلامی اعضای خویش را (علی‌الادعا) با انتخاباتی کاملا آزاد برگزار می‌کنند و غالب رای‌دهندگان نیز در هردو انتخابات شرکت می‌کنند. اما هیچ‌گاه این شکل کلی (راست‌ها در 68 و چپ‌ها در 49) برچیده‌نمی‌شود. گویا رای دهندگان به تناسب نقشی که از این دو انجمن انتظار دارند، اعضای یکی را، از راستی‌ها و اعضای دیگری را، از چپی‌ها برمی‌گزینند. کاندیداها هم به‌همین دلیل اگر متمایل به راست باشند، کاندید 68 می شوند و اگر چپی، به 49 می روند. جالب است که مسئولان دانشگاه نیز هر دو انجمن را به رسمیت می‌شناسند، و دعوا بر سر رسمیت، (که تا سال 80 و تا آخرین دقایق حضور عبدالله‌مؤمنی، اصلی‌ترین چالش این دو نهاد بود)، تقریبا هم برای خود هر دو گروه، و هم برای دیگران (اعم از دانشجویان و مسئولان دانشگاه) حل‌‌شده‌ تلقی‌می‌شود. برای تفکیک در نام‌گذاری، این دو نهاد غالبا با سال تاسیس خود، شناسایی می‌گردند؛ 49 و 68. و این تنها تمایزی است که دوگروه حاضر به پذیرش آن در نام‌گذاری خود هستند.[8] [9] اما نکته‌ی جالب در این نام‌گذاری، در آن‌جاست که سال 49 را تقریبا می‌توان نقطه‌ی اوج بروز اندیشه‌های چپ اسلامی (شکل‌گیری مجاهدین‌خلق) در دانشگاه‌های ایران دانست و سال 68 نیز اوج غلبه‌ی تفکر راست اسلامی در دانشگاه‌ و یکپارچه‌شدن همه‌ی نهادهای دولتی در دست جناح سنت‌گراست.

چهار دروغ یک‌جا

آن‌چه در ابتدای گفتار، به نقل از یکی از اساتید دانشگاه آمد، فارغ از جنبه‌ی طنز آن، گویای واقعیت تلخ، ناسازگاری کامل نام دانشگاه تربیت‌معلم با موجودیّت آن می‌باشد. چند سالی است که دانشگاه تربیت معلم، به طور کامل رابطه‌ی خود را با وزارت آموزش‌وپرورش، قطع‌نموده و به‌هیچ‌وجه دانشجوی متعهد دبیری، در خود نمی‌پذیرد. و مدت‌هاست که بخش اصلی آن دیگر در تهران واقع نیست. در این‌که با توجه به شکل و ساختار و نظام‌آموزشی اطلاق نام دانشگاه به آن بی‌معنی است، هیچ شکی وجود ندارد. و به‌راستی، تاچه‌حد به تربیت و پرورش دانشجو در آن اهمیت داده می‌شود؟ جدای از این‌ها، دانشجویان، اساتید و کارمندان دانشگاه همگی از اطلاق این نام به دانشگاهی که در آن حضور دارند، ناخشنود‌اند و برای تغییر آن تلاش می‌کنند. حتا رضایت وزارت علوم نیز، چند سال پیش، در این زمینه جلب‌شده‌است. اما همانند همه‌ی مشکلات نظام دانشگاهی در ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی، مهمترین مانع تحقق خواسته‌ی عمومی‌است.

----------------------------------------------------------------------------------
[1] برای خواندن تاریخچه‌ا‌ی مبسوط‌تر دانشگاه، می‌توانید به قسمت تاریخچه‌ی خود ِ سایت دانشگاه تربیت‌معلم مراجعه‌کنید.
ضمنا این تاریخچه بیشتر برگرفته از تاریخچه‌ای است که در راهروی کتابخانه‌ی مرکز تهران نصب‌‌شده‌است.
[2] روایت صحیح‌تر آن‌ است که نخستین دانشگاه ایران، دانشگاه تهران است که در 1313 تاسیس‌گردیده‌است.
[3] این مطلب را با توجه به آن چه در سرگذشت احمد فردید به آن اشاره شده، می‌گویم.
[4] در این میان من مانده ام، که چگونه امسال پنجاه‌وهشتمین جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان دانشگاه بود. به نظر می‌رسد، که در این چند سال چندین وقفه در تولید دانشجوی دانشگاه تربیت‌معلم به‌وجودآمده است.
[5] یکبار دیگر نیز تلاشی ناموفق برای تغییر نام آن به "علم و فرهنگ" صورت‌گرفته‌بود.
[ا6]و درضمن انحرافی کوچک نیز در توازی کامل آن‌ها به‌وجودآمده‌است. به شکلی که اگر امتداد‌پیدا می‌کردند، جایی به‌هم‌می‌رسیدند(جایی در افقهای دور!)
[7] این شعاری است که اسدعبدی پارسال در سالن مطالعه آویخته‌بود. ضمنا یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که عموم سالنی‌ها در سال آخر زندگی خود را به سالن مطالعه می‌برند و شب و روز خود را در آن می‌گذرانند و شاید "زندگی سگی" او به این نکته اشاره‌داشته‌است.
[8] زیرا با هر تغییر کوچکی که در نام آن‌ها به‌وجود آید، بودجه‌ی دولتی آن‌ها متوقف می‌گردد و ادامه ی فعالیت شان با بحرانی جدی روبرو می‌شود.
[9] گو اینکه، ابتدای کتاب "علل‌گرایش‌به‌مادیگری"، این کتاب را مجموعه‌ی سخنرانی‌های "آیه‌الله مطهری" در دانشگاه‌تربیت‌معلم (دانشسرای عالی)، به دعوت انجمن‌اسلامی این دانشگاه در سال 48، می داند. سالی که علی‌ادعای هر دو گروه هیچ انجمنی در دانشگاه تربیت معلم وجود‌نداشته‌است!